نمیخواهم قضاوت کنم و مدام به خودم تلنگر میزنم شاید راست میگویند!!

بار اول نیست. چندین بار برایم اتفاق افتاده که بخواهم پولی را خورد کنم و به چندین مغازه رفته ام و گفته اند نداریم. همین چند ماه پیش نیاز به پول خورد داشتم. پولم ۱۰ هزار تومانی بود( نخندید) به چندین سوپری که سر و کارشان با همین پول خوردهاست مراجعه کردم و هیچ یک همکاری نکردند. آخر سر گفتم یک آدامس موزی بدین و ۱۰ تومان را دادم و ناباورانه بقیه اش را بهم برگردانند.

امروز پیرمردی سر چهار راه با عصا ایستاده بود و دست بلند کرد تا مسیرمستقیمی را برسانمش. ایستادم و سوار شد و همان ابتدا گفت پول ندارم. گفتم من پول نخواستم. پیرمرد چهره اش مهربان بود و در گوشش سمعک داشت و خمیده راه میرفت. چشمهایش غم خاصی داشت. به ظاهرش نمیخورد گدا باشد. سر کوچه ی خانه امان که رسیدم پیاده اش کردم. گفت برای رسیدن به خانه ام هم پول ندارم. کمکم کن. در کیفم هیچوقت پول نقد پیدا نمیشود. اگر هم باشد عسل و بصل(بهار و امیرعباس) کش میروند. گفتم صبر کن از میوه فروش سر کوچه کمک بگیرم. رفتم و به میوه فروش گفتم از کارت من ۱۰ تومان بکشید و نقد به این پیرمرد بدین! دیگر میتوانید حدس بزنید چی گفت

نگاه های پیرمرد به سوی من بود. می دانستم کمی پایین تر سوپر مارکت هم هست و باز می دانستم هیچ کدامشان حاضر نخواهند شد این کمک را در حق من و پیرمرد انجام دهند. سری تکان دادم و به پیرمرد گفتم شرمنده ام. نشد کمکت کنم. گفتم بروید و خدا کند کسی پیدا شود که شما را به منزل برساند بی هیچ چشمداشتی!


+ چقدر بد شده ایم!


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Nicole بازی سیاهچال در کافه بازار کارشناسی ارشد حقوق خصوصی گلستان سیداحمد موسوی آموزش دریافت بیت کوین رایگان گلکده توسکا Que بادکنک هلیومی خريد ساعت زنانه دخترانه فري لوک نقره اي طلايي 2020 Ali Hosseinzadeh علی حسین زاده